|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خیلی که خودم را کنار بزنم بزنم خودم را که خیلی تازه میشود سرخ چراغی که نمیگذارد.... بگذریم (مهرداد فلاح) سلام (به جای مقدمه) ولادیمیر: باید فردا برگردیم استراگون: واسه چی؟ ولادیمیر: منتظر گودو باشیم استراگون: اهان (مکث) نیامد؟........ استراگون: چرا خودمان را دار نزنیم؟ ولادیمیر: با چی؟ استراگون: یک تکه طناب نداری؟ ولادیمیر: نه استراگون: پس نمیتوانیم ..... ولادیمیر: خب بریم؟ استراگون: اره بریم هیچ کدام حرکت نمیکنند (در انتظار گودو / ساموئل بکت) خوابهام دندان در اورده اند دارم توی اتفاقات تو جویده میشوم و این کوچه هی برگشت میخورد توی صورتم مچاله ی دهانی که سگ میشوم سوار بر گاری کابوس هام را می بلعند مرده ها از گورستان جنین های به دنیا نیامدم تا مادر پیراهنی که چشم هام را می شست و پدر سیگار نیم سوخته ای که فاجعه ی قرن نوزدهم بود عینکم برف می بارید داشتم پدر را خمیازه با سگی که تولد چند سالگیم را زوزه میکشید دندان در اورده بودم سر از قاب عکس خانوادگی که برادرم را گاز میگرفتم حالا من حلقه های دود بودم پدر بند کفش های قرن نوزدهم بعد ها مادرم ناخن هاش را می جوید من جا مانده بودم توی خوابهای دیوانه ای که بیدار نمی شد
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
[خانه | مدیریت | شناسنامه | پارسی بلاگ ]
©Template designed by RightClick