سلام خانم اسكندري
ممنون كه سر زديد.از شعرهاتون خيلي لذت بردم.
لينك شما اضاف شد.
سلام
من كم وبيش به اينجا سر زدم
پشرفت شما توي اين چند سال به اندازه اي بوده كه ديگه
سخت مي شه موردي توي كارهاتون پيدا كرد
پيشنهادميكنم يه وب توي بلاگفا بسازيد چون پرشين بلاگ خيلي
آشغاله شعر جديدتون رو خوندم حتما نظر ميدم اما كار قبلي تون رو چند
هفته پيش خوندم فوق العاده ست فقط اون كلمه ي آفريقا شعر
چند پهلوي قوي شما رو انحصاري مي كنه اصلا چرا آفريقا ؟
جز همين قسمت تصوير ديگه اي هم مربوط آفريقا نمي بينم
ممنون ازحضور تون موفق و پاينده باشيد
سلام زهرا...يادم نمي آد وقتي شعر رو برام خوندي چطوري بود و الان توش چقد دست آوردي اما مي دونم که حالا نظر بهتري نسبت بهش دارم...اما واي از اين تيکه هاي سعيده وار که کفر منو در مي ياره...مث اين:
خود آگاه تر از دختران هر چه ميدان هاي وسيع پراگ
خوب تو به من بگو.ابن هر چه ابن جا چي کارس؟
تيکه هاي خيلي خوبي هست توي شعر که معلوم مي کنه به پختگي نزديکه.مثل اين:
و تو ديگران بيشتري مي شدي در زايش لبهات.
اما زهرا هنوز يک چيز ناراضي کننده اي هست.انگار براي اتمامش عجله کردي.براي يه جور نتيجه گيري.شعر نتيجه گيري نمي خواد.اين دست مخاطبه که بخواد يا نخواد.شايدم سخت بوده تموم کردنش و تو به اين رضا دادي.براي خلاصي از بار کلمات.که بايد رها بشن تا تو هم رها بشي.ضمنا اين قد بي خاصيت نباش.مياي وبم نقد کن ديگه.گذاشتي واسه کي؟شايد مردم نيومدم شيراز بايد آرزو به دل بمونم؟
----------------------------------------------------
مي بينم که به صورت مستتر و غير مستتر اسم من و سعيده رو هم آوردي که...خوشم باشه...من از همين جا اعلام مي کنم که ما هيچ نقشي توي اين سنگ پروني شعر تو نداشتيم.خودت تنها کله ي همه ي بچه محلا رو شکستي.
سلام ممنون كه خبر داديد نمي دونم چه مشكلي بود كه نيم ساعتي معطل شدم تا وبلاگتون بعد از چندتا ريفرش باز شد
كار قشنگتون را خوندم بسيار زيبا بود مخصوصا من لال من...
راستي اگر از كلمات به اين صورت استفاده نشه بهتره(فراموشيي. فكرپوشيي)
(مي ) هم زياد بود با اينكه نمي تونه نقص فاحش باشه ولي نتظيمش مي تونه يك اثر را بهتر كنه
زنده باشي
ياعلي