سلام دوست عزيز!سحوري با يک ماه تاخير با يک غزل تازه به روز شد:
هجومِ فاجعه تبعيض مرگ استبدادفغان از اين همه نامردمي، فغان ... فرياد !دلي شكسته، تني خُرد، پيكري خونيننفس... نفس زدنِ كوچه در برابرِ باددر امتدادِ هياهوي اين مترسكهادر اين حواليِ بيسرزمينِ مرگآباد :درختهاي سَتَروَن كلاغ ميزايند( كلاغ : منشاء يك نوعِ ديگرِ فرياد )........................................
در سحوري به انتظارم.
«پابرهنه در پارك» مي دوم
و منتظرت هستم...
با چه؟
1- پاييز پدر سالار
2- در انتظار گودو
(خبر مفصل چاپ شماره 2 اولين نشريه تخصصي غزل پيشرو)
3- ترانه هايي كه مادرم به من آموخت
4- در روزنامه ها خبري نيست
(جديدترين اخبار از اتفاقات فرهنگي)
5- داش آكل يا حسن صبّاح؟
6- مثل حفاظ پله ها
(شعري تازه از سيد مهدي موسوي)
...
«منتظرت هستم» فقط يك جمله بي معني ست
پشت اين حروف مردي ايستاده
كه سيگار مي كشد...
منتظرت هستم!!!!
.????[
--------------------------------------------سلام. تاره هاي ادبي به روز شد. ياعلي_____________________________????[
درود!
دوست هميشه/ هنوز با شعرهايي اينچنين چقدر زيبايي نزديك... چقدر دلتنگ لحظه هاي با تو/ بروزم و منتظر بدرود!
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&--------------------------------------------سلام. تاره هاي ادبي به روز شد. ياعلي
_________________________________ &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&